سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴ - ۰۷:۴۰
لازم داشت، بخشیدم!

حوزه/ عبدالحسین با کفش نو به مدرسه رفت، اما شب با کفش کهنه‌اش برگشت و ماجرایی پشت این اتفاق بود.

خبرگزاری حوزه | عبدالحسین رو بردم تا براش کفش بخرم. سریع یه کفش معمولی و ارزون رو انتخاب کرد؛ خریدیم و برگشتیم.

اولین روز مدرسه، کفش‌های نو رو پوشید و راهی شد سمت مدرسه.

دیگه ندیدمش، تا اینکه شب، وقتی وارد خونه شدم، یه کفش پاره نظرم رو به خودش جلب کرد.

رفتم و ازش پرسیدم: «حسین‌جان! کفشات؟!» دستپاچه شد و به مِن‌ومِن افتاد...

بعد از چند دقیقه گفت: «یه بنده‌ خدایی کفش لازم داشت و نمی‌تونست بخره، برا همین کفشمو بهش دادم!»

اینو گفت و بعد از چند دقیقه، یهو نگران ازم پرسید: «بابا ناراحت شدی؟»

گفتم: «نه پسرم! نگران کار خودمم... نگرانِ اینکه شما دارید از ما سبقت می‌گیرید.»

منبع: کتاب گزارش یک مرد، خاطره ای از زندگی سردار شهید عبدالحسین ناجیان، صفحه ۱۳

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha